.....................



بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر سبک زندگی جوانان

 مقدمه

شبکه‌های اجتماعیِ اینترنتی پایگاه یا مجموعه پایگاه‌هایی هستند کهاین امکان را فراهم می‌آورند تا کاربران بتوانند
علاقه مندی‌ها، افکار و فعالیت‌های خودشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و دیگران هم این افکار و فعالیت‌ها را با آنان سهیم شوند. یک شبکه اجتماعی، مجموعه ای از سرویس‌های مبتنی بر وب است که این امکان را برای اشخاص فراهم می‌آورد که توصیفات عمومی یا خصوصی برای خود ایجاد کنند، یا با دیگر اعضای شبکه ارتباط برقرار کنند و منابع خود را با آن‌ها به اشتراک  بگذارند و از میان توصیفات عمومی دیگر افراد، برای یافتن اتصالات جدید استفاده کنند(رستمی و همکاران، 1396). امروزه شبکه های اجتماعی مجازی به دلیل کاربرد گسترده و متنوعی که در زندگی روزمره پیدا
کرده‌اند، بخش جدایی ناپذیری از زندگی عموم مردم شده اند و بالتبع تاثیرات فراوانی بر روح، روان، جسم، باورها، هویت دینی، تعاملات روزمره، روابط اجتماعی و همچنین سبک زندگی دارند. تاثیر شبکه های اجتماعی، باعث شکل گیری مفاهیمی چون صمیمیت و اعتماد در فضای سایبر شده است. عضویت در شبکه های اجتماعی اینترنتی باعث ایجاد سبک جدیدی از زندگی نیز شده است. در روابط اجتماعی روزمره، معمولا ما فقط با کسی ارتباط برقرار می کنیم که در فعالیت های روزمره ما دخیل باشد؛ این روابط اجتماعی می تواند به صورت مکالمه رو در رو، ارسال پیامک، مکالمه تلفنی و یا رفتن به مکانی همراه با شخص باشد. اینگونه ارتباطات فعالیت هایی هستند که معمولا در زندگی روزمره به آن‌ها مبادرت می ورزیم، اما امروزه به نظر می رسد با رشد کاربران اینترنت، سبک جدیدی از زندگی به نام سبک زندگی مجازی در بین جوانان در حال شکل گرفتن باشد (شکاری نمین، حاجیانی، 1393). در واقع استفاده از شبکه های اجتماعیمجازی و اینترنت در میان جوانان شیوع زیادی داشته و فاصله آن با سایر نسل های قدیم‌تر قابل توجه می باشد. ساعت های طولانیاستفاده از شبکه های اجتماعی باعث می شود سبک زندگی آنها نیز دستخوش تغییر و تحولاتی شود. در رسانه های اجتماعی نوین، دیگر مخاطب مالک رسانه نیست بلکه رسانه ها مالک مخاطبان هستند. آنها تعیین می کنند که مخاطب چه چیزی بشنود و ببیند و بدین طریق بر سبک استفاده از رسانه ها و سبک زندگی نیز اثر می گذارند.

از این رو، با توجه به گسترش استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در بین جوانان، ضرورت برسی تاثیر این فناوری در در سبک زندگی و هویت آنان احساس می شود.

بیان مسئله

امروزه شبکه های اجتماعی جایگاه بسیار مهمی در بین افراد و جوامع پیدا کرده اند. هر رسانه ای بنا به اقتضائات خاص خود، می تواند تاثیراتی بر افراد جامعه برجای بگذارد. برخی از پژوهشگران، شبکه های اجتماعی را عاملی مهم در تغیر و تحولات اجتماعی عصرکنونی می دانند که کاربران با حضور در این شبکه ها صورتی جدید از تعاملات اجتماعی را به وجود می آورند. قدرت شبکه های اجتماعی در شرایط کنونی دنیای امروز را می توان به یک «انفجار ارتباطی» تشبیه کرد. که باعث شده ارتباط وسیعی را میان افراد و شهروندان ایجاد کند که در دنیای واقعی با این وسعت امکان پذیر نبود (افراسیابی 1392، نقل شده در شکاری نمین، حاجیانی، 1393)

شبکه های اجتماعی، تغیرات بنیادینی در سبک زندگی و فرهنگ جوامع مختلف ایجاد می کنند، این شبکه ها می توانند بر ادبیاتافراد جامعه تاثیر بگذارند، پوشش آنها و همچنین روابط با جنس مخالف را دگرگون کنند. کاربران شبکه های اجتماعی از این فضا برای بیان رویدادهای زندگی خود، خاطرات، موقعیت های اجتماعی و مانند اینها استفاده می کنند و یا از طریق به اشتراک گذاشتن افکار و عقایدشان با دیگران به گفتگو می پردازند و بدین ترتیب احساسات گوناگون خود را به گونه ای تخلیه می کنند(کفاشی، فلاحی، 1393)

استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی تاثیرات عمیقی بر باورها و ارزش های جوانان داشته و موجب شده تا نیازهایی که قبل تر توسط خانواده رفع می شده، اکنون به وسیله این فناوری جدید برطرف شود. درواقع امروزه قدرت نفوذ والدین بر جوانان بسیار کمتر و محدودتر از این رسانه می باشد و بسیاری از کارکردهای خانواده در جامعه پذیری افراد به وسیله این رسانه تعاملی در محیطی مجازی صورت می گیرد (بوربور حسین بیگی 1383، نقل شده در کفاشی، فلاحی 1393)

در تحقیق پیش رو، هدف این است که با ارائه تعریفی دقیق و جامع از سبک زندگی، چگونگی تاثیرگذاری و میزان اثرگذاری شبکه های اجتماعی مجازی بر جوانان را مورد بررسی قرار داد و در نهایت بتوان راهکاری در جهت آگاهانه تر استفاده کردن از شبکه های مجازی و به حداقل رساندن تاثیرات منفی آن بر جوانان ارائه کرد.

اهداف تحقیق

شبکه های اجتماعی مجازی، نسل جدیدی از فضای روابط اجتماعی اند که با اینکه عمر خیلی زیادی ندارند، به خوبی توانسته اند جای خود را در زندگی مردم باز کنند. افراد بسیاری در سنین و گروه های اجتماعی متفاوت، در شبکه های مجازی گرد هم می آیند و از این طریق، با وجود فاصله های بسیار دور از هم در دنیای واقعی، باهم ارتباط برقرار می کنند. شبکه های اجتماعی نفش پررنگی در زندگی امروز دارند که نمی توان آن را نادیده گرفت (چیت ساز، سالک، 1395). با رشد شتابان تکنولوژی ارتباطات، دو روند بزرگ و اثرگذار و متعامل «جهانی شدن و مجازی شدن» بر زندگی انسان ها تاثیر گذاشته است (شکاری نمین، حاجیانی، 1393). انتقال زندگی انسان ها به فضای سایبر و مجازی شدن روابط انسانی به عامل اصلی تغییر الگوهای فکری و رفتاری بخش عظیمی از انسان ها به ویژه جوانان می باشد (تامپسون، 1380، نقل شده در شکاری نمین، حاجیانی، 1393). بدین ترتیب زمینه بکارگیری این ابزار ارتباطی و گسترش شبکه ای از این دست در کشورهای در حال توسعه از جمله در کشورمان ایران، ناگزیر است. فرهنگ رسانه ای با برتری مشهود اینترنت به عنوان فراگیرترین و مسلط ترین فرهنگ تاثیرگذار در جامعه شناخته شده است (معینی، 1384، نقل شده در شکاری نمین، حاجیانی، 1393). در مقاله پیش رو، هدف بر این است تا با انجام پژوهشی، تاثیرات شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی جوانان ایرانی دنبال شود. از این رو پرداختن به این موضوع از دو منظر قابل توجه می باشد.

1.شناسایی تاثیرات مثبت و منفی شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی جوانان

2.شناسایی پیامدها و کارکردهای شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی جوانان

پیشینه تحقیق

یکی از پژوهش‌های معروفی که به رابطه میان شبکه‌های اجتماعی و تغییر سبک زندگی پرداخته است،
نظرسنجی است که با عنوان نظرسنجی 2000، شهرت دارد. نظرسنجی 2000، توسط انجمن ملی جغرافیا از
سپتامبر تا نوامبر 1998برای اعضای پایگاه اینترنتی این انجمن که خود نوعی شبکه اجتماعی را تشکیل می دادند،
قابل دسترس بود. نتایج نظرسنجی 2000، بیانگر این مطلب است که افرادی که مدت طولانی تری در شبکه‌های
اجتماعی عضویت داشته‌اند، به انواع بیشتری از فعالیت‌های اینترنتی پرداخته اند و رفته رفته میزان حضورشان در
فضای وب بیشتر شده و فعالیت‌های آن‌ها در اجتماع غیرمجازی کمتر میشود و در حقیقت، شبکه‌های اجتماعی
به موضوعی محوری در ساخت و بازسازی شیوۀ زندگی و فعالیتهایمختلف اجتماع کاربران تبدیل میشود (ولمن و کوان هاس، 1385، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392).

ودودی و دلاور در تحقیقی که در سال 1394 تحت عنوان «بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی در تغییر ویژگی های شخصیتی جوانان» انجام دادند، به این نتیحه رسیدند که شبکه ها به عنوان رسانه اجتماعی با قابلیت های متعدد، زندگی مفرح و امنی را برای تعدادی از افراد مهیا می کنند که در واقع در دنیای واقعی انکار شده اند. این فضای مجازی می تواند گریزگاهی برای کسانی باشد که از مشکلات روانی رنج می برند و به تشویش و احساس تنهایی دچار هستند و همچنین وسیله ای برای ارضای نیازهای هیجانی و روانی آن‌هاست.

شکاری نمین و حاجیانی در تحقیقی که در سال 1393 تحت عنوان «بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی (فیس بوک) بر سبک زندگی جوانان» انجام دادند، براساس نظر وبلن و زیمل در خصوص سبک زندگی، به این نتیجه رسیدند که، تفاوت محسوسي در سبکزندگی دو گروه مورد بررسی (عضو و غیر ‌عضو فیس بوک)، مشاهده نمي‌شود و هر دو گروه دانشجويان، سبک زندگي مدرني داشته‌اند که هيچ ارتباط مستقيم با شبکه‌هاي مجازي نداشته است و در زمينه شدت يا مدت زمان عضويت نيز اين مسئله صادق است يعني رابطه‌يمستقيمي ميان عضويت دوگروه و انتخاب سبک زندگي متفاوت مدرن يا سنتي وجود ندارد.

امیرپور و گریوانی در پژوهشی با موضوع «تاثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی جوانان»، به این نتیجه دست پیدا کردند که عصر حاضر، عصر اطلاعات و ارتباطات مجازی و از بین رفتن محدودیت های زمانی و مکانی از طریق شبکه های اجتماعی است، شبکه های اجتماعی نقش عمده ای در تغییر سبک زندگی، نگرش ها، عقاید، باورها و هویت جوانان ایفا می کنند و هیچ کس نمی تواند این مهم را انکار کند. به عنوان پیشنهاد برای سیاستگذاران حوزه مجازی، آگاهی دهی به جوانان و اطلاع رسانی و فرهنگ سازی و نظارت بر شبکه های اجتماعی می تواند راهکار مناسبی باشد؛ تا از این طریق بتوانند با استفاده از امکانات و فرصت های ایجاد شده در شبکه اجتماعی، شرایط تقویت و گسترش سبک زندگی سالم و بدون تنش برای جوانان را مهیا کرد و از تهدیدهای آن نیز با فرهنگ سازی در امان ماند و تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.

افراسیابی و بشیر، در پژوهشی تحت عنوان «شبکه های اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان، مطالعه موردی بزرگ ترین جامعه مجازی ایرانیان»، به این نتیجه رسیدند که ایجاد جوامع مجازی به عنوان آخرین دستاورد وب2 توانسته کارکردهای گوناگون فناوری اطلاعات و ارتباطات را با زندگی اجتماعی افراد گره بزند و به دو شکل منجر به تغییر سبک زندگی آنان شود. نخست اینکه افزایش ساعات استفاده از اینترنت و گشت و گذار در شبکه های اجتماعی اینترنتی، نتیجه مستقیم ایجاد چنین جوامعی است و دیگر اینکه تغییر نحوه زندگی افراد در ارتباط با شیوه برقراری رابطه با  جنس مخالف، سبک پوشش، ادبیات گفتاری اعضا و... ناشی از تاثیرات جوامع مجازی است. جوامعی که به ظاهر مانند جامعه حقیقی عمل می کنند، با این تفاوت که هویت حقیقی اعضا در نگاه اول مجهول است. اما همین هویت های مجهول توانسته اند تا اندازه زیادی بر زندگی سایر اعضا اثرگذار باشند و حتی سبک پوشش، ادبیات گفتاری و نحوه حضور دیگران در فضای مجازی را تحت تاثیر قرار دهند.

سوالات تحقیق

1.شبکه های اجتماعی چه تاثیراتی (مثبت و منفی) بر سبک زندگی جوانان دارند؟

2.پیامدها و کارکردهای شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره و سبک زندگی جوانان چیست؟

ضرورت و اهمیت تحقیق

استفاده از اینترنت و مخصوصا شبکه های اجتماعی در میان ایرانیان به طور قابل توجهی افزایش یافته و بررسی ها نشان می دهد این روند کماکان ادامه دارد. اینترنت، به ویژه در میان جوانان ایرانی شیوع زیادی داشته  فاصله آن با سایر نسل های قدیم تر قابل توجه می باشد؛ بنابراین عجیب نیست که بیشتر تحقیقات انجام شده در مورد اینترنت نشان داده است که اکثریت کاربران اینترنت به نسل جوان تعلق دارد (کفاشی، فلاحی، 1393).

یکی از مهم ترین رسانه های اجتماعی، شبکه های اجتماعی اند که تعداد زیادی از کاربران اینترنتی در انواع مختلف آنها عضویت دارند. شبکه های اجتماعی به مثابه راه هایی می مانند که مردم در زمان عبور از آنها می توانند در مورد مسائل مختلف باهم صحبت کنند و اطلاعات عمومی و خصوصی خود را در قالب های مختلف، اعم از عکس، ویدئو، واژه ها، دست نوشته ها و... با افراد خاص یا گروهی خاص به نمایش بگذارند (چیت ساز، سالک، 1395). هدف شبکه های اجتماعی، کمک به بهبود و تسهیل روابط، همکاری و تعامل بین افراد، سازمان ها و موسسات گوناگون در موضوعاتی از قبیل تجارت، پزشکی، مباحث آموزشی و... در راستای تغییر مثبت است (جیت ساز، سالک، 1395).

هرچند شبکه های اجتماعی محاسنی نیز دارند، اما آسیب های بی شماری را نیز با خود به همراه می آورند؛ به عنوان مثال، افراد در شبکه های اجتماعی چهره ها و بازنمایی های مختلف و حتی خلاف وافعی از خود به نمایش می گذارند، در این فضا افراد از زندگی و حریم خصوصی خود تصاویری ارائه می کنند و حتی وارد حریم خصوصی دیگر کاربران نیز می شوند. هویت ها و نمادهای فرهنگی جدیدی شکل می گیرد که با فرهنگ غالب در تضاد است. همچنین استفاه بیش از اندازه از این نوعِ ارتباط باعث می شود که انواع دیگر ارتباط مثل ارتباط چهره به چهره و حضوری کم رنگ تر شده و یا حتی از
بین برود. جوانان به خاطر برخورداری از روحیه خلاقیت، تنوع طلبی و گرایش به برقراری ارتباط با دیگران، حس کنجکاوی و علاقه به داشتن زندگی متفاوت به عضویت در شبکه های اجتماعی گرایش بیشتری دارند. آنها در این شبکه ها به تبادل اطلاعات، سرگرمی، دوست یابی و کسب خبر می پردازند (امیرپور، گریوانی، 1392). در واقع شبکه های اجتماعی فی نفسه بد نیستند، اما چگونگی استفاده از آنها می تواند باعث به وجود آمدن خطرات و مشکلات جبران ناپذیری برای جوانان باشد.

اهمیت و ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که بنابر بررسی های انجام شده، امروزه اکثر جوانان به طور روزانه و بی وقفه از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند و این استفاده در بسیاری از ابعاد زندگی آنان اثرگذار است. به همین دلیل در این باره پژوهشی صورت گرفت تا تاثیرات استفاده از شبکه های اجتماعی  پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهیم.

روش تحقیق

در پژوهش پیش رو از روش کتابخانه ای استفاده شده است؛ و با استفاده از نتایج تحقیقات انجام شده درباره این موضوع پژوهش حاضر را گردآوری کرده ایم.

تاریخچه پیدایش اصطلاح سبک زندگی:

اصطلاح سبک زندگی را نخستین بار در سال 1992م. آلفرد آدلر، روان شناس اتریشی به عنوان موضوعی مطالعاتی در روان شناسی مطرح کرد (کاویانی، 1391، نقل شده در جباران، 1393، ص174) و پس از یک دوره افول، دوباره از سال 1961م. مورد اقبال اندیشمندان به ویژه جامعه شناسان قرار گرفت (مجدی، علی اکبر و دیگران، 1382، نقل شده در جباران، 1393، ص174) جامعه شناسان در این توجه جدید رویکرد دیگری به سبک زندگی یافته بودند. حال به مفهوم سبک زندگی در اصطلاح جامعه شناسی می پردازیم.

مفهوم سبک زندگی در اصطلاح جامعه شناسی:

از نظر زیمل «سبک زندگی» و معنای آن بیان های بسیاری دارد. زیمل پیرو فلسفه و مکتب جامعه شناسی، خود این تعابیر را بیشتر در قالب بحث در مورد صورت و سبک و تقابل آن با محتوا و زندگی ارائه می کند. او در جایی می گوید که سبک زندگی، تجسم تلاش انسان است برای یافتن ارزش های بنیادی یا به تعبیری فردیت برتر خود در فرهنگ عینی‌اش و شناساندن آن به دیگران؛ به عبارت دیگر، انسان برای معنای مورد نظر خود (فردیت برتر)، شکل (صورت) های رفتاری ای را بر می گزیند. زیمل، توان چنین گزینشی را «سلیقه» و این اشکال به هم مرتبط را سبک زندگی می نامد (زیمل، 1908، نقل شده در مهدوی کنی، 1386)

در نظریه بوردیو، سبک زندگی که شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه هایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه های معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن و درواقع عینیت و تجسم یافته ترجیحات افراد است (باکات، 1381، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

می توان گفت، سبک زندگی، بخشی از زندگی است که عملا تحقق می یابد و دربردارنده طیف کامل فعالیت هایی است که افراد در زندگی روزمره خود انجام می دهند، بنابراین طیف فعالیت های مختلف افراد در هر عرصه از زندگی می تواند سازنده سبک زندگی آنها در آن عرصه باشد (رضوی زاده، 1386، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

مفهوم سبک زندگی ناظر به شیوه زندگی افراد بوده و در ارتباط با موضوع شبکه های اجتماعی اینترنتی از دو جهت حائز اهمیت است:

1.تغییر جایگاه استفاده از اینترنت و شبکه های جتماعی اینترنتی در سرانه مصرف اعضای شبکه های اجتماعی اینترنتی

2.تغییر نمادهای فرهنگی ناظر به شیوه زندگی در نتیجه عضویت و حضور در شبکه های اجتماعی اینترنتی که مواردی نظیر سبک پوشش، ادبیات افراد و شیوه برقراری ارتباط با دیگران را شامل می شود (افراسیابی، بشیر، 1391، ص33)

مفهوم شبکه های اجتماعی:

برخی صاحب نظران، به جای استفاده از واژه رسانه های اجتماعی با توجه به کارکرد شبکه ای این دسته از رسانه ها، استفاده از واژه شبکه اجتماعی را ترجیح می دهند. هلن صدیق بنای معتقد است که هرچند شبکه های اجتماعی واژه ای است که برای نامیدن گروهی از افراد که در میان خود دارای ارتباطات وسیع تر و مستمر هستند و یک حلقه منسجم ارتباطاتی را تشکیل می دهند، به کار می رود، اما این واژه امروزه عمدتا برای نامیدن پایگاه های اینترنتی به کار می رود که افراد با عضویت در آن امکان دستیابی به اطلاعات سایر اعضا، آشنایی با علایق آنها، به اشتراک گذاری تولیدات متنی، صوتی و تصویری و نیز تشکیل گروه هایی براساس علایق مشترک با برخی از دیگر اعضای پایگاه را پیدا می کنند (صدیق بنای، 1387، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

رسانه اجتماعی تعاریف متعددی را در بر می گیرد.«دیوید میرمان اسکات» رسانه اجتماعی و تفاوت آن با رسانه های رایج را این چنین بیان می کند: رسانه اجتماعی امکانی را فراهم می آورد که افراد در آن به صورت برخط به تبادل نظر، محتوا، فکر و ارتباطات می پردازند و این نوع رسانه از آن رو با رسانه رایج تفاوت دارد که هرکسی می تواند در رسانه اجتماعی، اثر خلق کند، نظر بدهد و به محتوای آن بیفزاید. رسانه اجتماعی می تواند به شکل متن، صدا، تصویر، ایماژ و اجتماعات باشد (اسکات، 2010، نقل شده در امیرپور،گریوانی، 1392).

ویزگی های شبکه های اجتماعی

برخی از مهم ترین ویژگی های شبکه های اجتماعی عبارتند از:

1.دسترسی و وسعت

2.کم هزینه بودن

3.چند رسانه ای بودن

4.جمع گرایی و شبکه سازی انسانی

5.تعامل گرایی

6.بهره گیری بدون نیاز به مهارت و تخصص

7.ارتباط فوری

8.پیوستگی و مداومت (آذربخش، 1391، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

کارکردهای رسانه

1.تغییر شکل ارتباطات:

یکی از ویژگی های شبکه اجتماعی، تغییر شکل ارتباطات گفتمانی است. در پایان دهه اول قرن بیستم شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توییتر راه های برقراری ارتباط بین انسان ها را تغییر داده اند. به گفته متخصصان ارتباطات، شبکه های اجتماعی بیش از پیش رابطه های چهره به چهره را کاهش می دهند و در مقابل به گسترش روابط مجازی و دیجیتالی کمک می کنند (امیرپور، گریوانی، 1392)

2.تعیین سطح سرمایه اجتماعی:

شبکه های اجتماعی اینترنتی خود به عنوان منبعی برای تعیین سطح سرمای اجتماعی می تواند مورد سنجش قرار گیرد. اعتماد به عنوان سنگ بنای سرمایه اجتماعی و عامل تعیین کننده سطح سرمایه اجتماعی است (قوانلو قاجار، 1390، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

3.عدم نیاز به حضور فیزیکی و برآوردن نیازها:

افراد با حضور در شبکه های اجتماعی و استفاده از گونه های مختلف رسانه های اجتماعی از مزایای حضور در این فضای مجازی نظیر حمایت اطرافیان، اطلاعات، عواطف و احساسات برخوردار شده و اغلب جوانب واقعی زندگی خود را که نیازمند حضور فیزیکی افراد در کنار یکدیگر نیست، در این اجتماعات مجازی دارا هستند (کوهن و ویلیس، 1985، دینر، سول، لوکاس و اسمیت، 1999، گو و گیرکین، 1997، میروسکی و راس، 1989، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

4.پویایی:

شبکه های اجتماعی مجازی، محیط مساعدی را برای مشارکت افراد در جامعه مجازی، برقراری روابط نمادین، کشف مجدد خود و بازتعریف هویت های دینی، اجتماعی و سیاسی فارغ از محدودیت ها و عوامل سرکوب کننده از طریق تعاملات مجازی و نمادین فراهم می کند. شبکه های اجتماعی مجازی نیاز افراد به دوست یابی و تبادل اطلاعات تامین می کنند (رجبی، 1390، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

5.ایجاد جامعه جدید:

شبکه های اجتماعی مجازی، فضایی است که اجازه می دهد افراد در جامعه جدید زندگی کنند و در عین حال از مزایای کامیونتی (جماعت) هم استفاده نمایند. جایی که روابط چهره به چهره، همدلانه و عاطفی در کنار روابط اقناعی قرار می گیرد (پوری، 1390، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 1392)

6.شبکه های اجتماعی و جوانان:

یکی از موضوعاتی که مورد توجه جدی پژوهشگران عصر حاضر و محور بسیاری از پژوهش ها و مطالعات قرار گرفته است، رابطه میان جوانان و شبکه های اجتماعی است. در واقع این دو پرسش مطرح می شود که شبکه های اجتماعی چه تاثیری بر جوانان دارند و نیز اینکه جوانان چه استفاده ای از رسانه ها می کنند. این پژوهش ها طیف وسیعی از دیدگاه های مثبت و منفی را در برمی گیرد (امیرپور، گریوانی، 1392)

برخی از مهم ترین فرصت هایی که جوانان می توانند از شبکه های اجتماعی به دست آورند، عبارتند از:

1.انتشار سریع و آزادانه اخبار و اطلاعات

2.امکان عبور از مرزهای جغرافیایی و آشنایی با افراد، جوامع و فرهنگ های مختلف

3.شکل گیری و تقویت خرد جمعی

4.امکان بیان ایده ها به صورت آزادانه و آشنایی با ایده ها، فکرها و سلیقه های دیگران

5.کارکرد تبلیغ محتوا

6.ارتباط مجازی مستمر و سالم با دوستان و آشنایان

7.تبلیغ و توسعه ارزش های انسانی و اخلاقی در عرصه جهانی

8.یکپارچه سازی بسیاری از امکانات اینترنتی و وبی

9.توسعه مشارکت های مفید اجتماعی

10.افزایش سرعت در فرایند آموزش و ایجاد ارتباط شبانه روزی میان استاد و شاگرد

11.افزایش اعتماد، صمیمیت و صداقت در فضای سایبر (سلیمانی پور، 1397، نقل شده در امیرپور، گریوانی، 13292)

نتیجه گیری

شبکه های اجتماعی مجازی، ابعاد مختلف سبک زندگی افراد را در دوران معاصر تحت تاثیر خود قرار داده اند؛ به خصوص جوانان و نوجوانان بیشتر از سایر افراد، درگیر این فضا، تاثیرات و پیامدهای آن هستند. استفاده از این شبکه‌ها، در واقع، مصرف توأمـان زمان، فضا و محتواي نمادین است که هر سه از بنیان‌هاي سبک زندگی در عصر کنونی‌انـد از این رو، سبک زندگی جوانانی کـه بـه صـورت روزمـره درگیـر فراینـد تولیـد و مصـرف مجازي هستند، در معرض دگرگونی‌هـاي قابـل تـوجهی قـرار مـی‌گیـرد؛ تولیـد و مصـرف مجازي در شبکه‌ها، با کاستن از تولید و مصرف فرهنگی غیر مجـازي نظیـر مطالعـه کتـاب، روزنامه، تماشاي تئاتر و بازدید از موزه‌ها و حتی فعالیت‌هاي هنري، سبک زندگی فرهنگـی کاربران را به‌صورت مستقیم متـأثر مـی‌سـازد. استفاده از این شبکه های اجتماعی مانند یک شمشیر دو لبه، دارای مزایا و محاسن و همچنین معایب و نقائص است. در این میان نوع استفاده افراد است که به این ویژگی های مثبت و منفی جهت می دهد. در دورانی که به دلیل آموزش های مجازی در دوران کرونا آموزش ها و فعالیت های افراد از طریق شبکه های اجتماعی و مجازی صورت گرفت، به مزایای این روش پی بردیم، اما در مقابل معایب آن هم خطراتی است که جوانان و حتی کودکان را درگیر می کند، مانند: خطرات دوستی های مجازی، آشنایی با مسائل و موضوعات فراتر از سن و سال کودکان و نوجوانان، دوری از خانواده و کمتر شدن روابط و.... تمام این مشکلاتی که ذکر شد، به دلیل عدم آگاهی و همچنین عدم نظارت بر نحوه استفاده افراد از شبکه های اجتماعی مجازی است. براساس مطالعات انجام شده، پیامد بلند مدت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی، شکل گیری عادت واره های مجازی در بین کاربران است که در نگاه کلی، فاقد معنای هویت بخش ومتعالی هستند. شبکه های اجتماعی مجازی با فراهم ساختن امکانات گوناگون و مختلف برای معاشرت آنلاین، بر روابط خانوادگی، روابط دوستی و روابط خویشاوندی تاثیر می گذارند. این شبکه ها همچنین فضایی برای بازاریابی و تبلیغات هستند. در واقع علاوه بر تغییر سبک زندگی فرهنگی و اجتماعی بر سبک زندگی مادی و مصرفی افراد نیز تاثیر می گذارند. براساس نظر گربنر، رسانه در بلند مدت موجب تاثیر در جهان بینی و نظام ارزشی استفاده کنندگان پرمصرف خود می گردد و به آنها نگرش واحدی درمورد واقعیات می بخشد. طبق نظر برخی از صاحب نظران علوم اجتماعی، وسایل ارتباط جمعی دارای چنین قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه برای اولین بار در تاریخ انسان به وجود بیاورند. نسلی که با نسل های پیشین بسیار متفاوت است. طرفداران این دیدگاه قدرت رسانه را با بمب اتمی مقایسه می کنند که از آنها می توان، در راه خیر یا شر با تاثیری شگرف سود برد (ساورخانی، 1368، نقل شده در فتحی، وثوقی، سلمانی، 1393)

براساس نظر محقق این پژوهش نیز، شبکه های اجتماعی تاثیر غیرقابل انکاری در سبک زندگی و همچینن عادات، رفتار و نگرش های مردم به خصوص جوانان دارند. شبکه های اجتماعی فی نفسه نه خوب و نه بد مطلق هستند، اما نحوه استفاده از آن‌ها است‌ که میتواند تعیین کننده باشد.

منابع

1. امیرپور، م. گریوانی، م. (پاییز 1393). تاثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی جوانان، فصلنامه دانش انتطامی خراسان شمالی، 1(3)، 39-23

2. بشیر، ح. افراسیابی، م. (بهار1391). شبکه های اجتماعی اینترنتی و سبک زندگی جوانان: مطالعه موردی بزرگ ترین جامعه مجازی ایرانیان، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، 5(1)، 62-31

3. جباران،م. (بهار 1394). تحلیل مفهومی سبک زندگی، فصلنامه قبسات، 20، 188-174

4. چیت ساز، م. سالک، س. (زمستان 1394). بررسی جامعه شناختی اثرات شبکه های مجازی جدید بر زندگی فردی و اجتماعی (مطالعه موردی: شهروندان شهرضا)، فصلنامه مهندسی فرهنگی، 10(86)، 126-106

5. ذکایی، م. حسنی، م. (بهار 396). شبکه های اجتماعی مجازی و سبک زندگی جوانان: فراتحلیل پژوهش های پیشین، فصلنامه راهبرد اجتماعی فرهنگی، 6(22)، 25-7

6. رستمی، م. جمیلی اسکویی، ر. نشاط، الف. فرقانی، م. (تابستان 1396). بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر فرهنگ و باورهای دینی (هویت) کاربران مطالعه موردی: کاربران استان اصفهان، فصلنامه علمی_پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، 11(2)، 72-45

7. شکاری نمین، ش. حاجیانی، الف. (1393). بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی (فیس بوک) بر سبک زندگی جوانان، مجله مدیریت فرهنگی، 8(26)، 79-64

8. فتحی، س. وثوقی، م. سلمانی، گ. (بهار 1393). بررسی رابطه مصرف شبکه های اجتماعی مجازی بر سبک زندگی جوانان (مورد مطالعه جوانان شهر خلخال). فصلنامه مطالعات جامعه شناختی جوانان، 4(13)، 88-69

9. کفاشی، م. فلاحی، ع. (پاییز و زمستان 1393). تاثیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر هویت اجتماعی جوانان شهر تهران، دو فصلنامه علمی_پژوهشی، 21(2)، 164-135

10. مهدوی کنی، م. (پاییز 1386). مفهوم «سبک زندگی» و گستره آن در علوم اجتماعی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، 1(1)، 199-230

11. ودودی، الف. دلاور، ع. (بهار 1394). بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی در تغییر ویژگی های شخصیتی جوانان.فصلنامه روان شناسی تربیتی، 10(35)، 61-42

نوشته شده توسط خانم حمیسی 


نوشته شده توسط زد میم در 20 / 11 / 1399

و ساعت 15:9


مطالعه‌ی ولاگرهای میکروسلبریتی در یوتیوب

 باسمه تعالی 

از دیگر مقالات دوست عزیزم خانم طاهری، مطالعه ولاگر های میکروسلبریتی در یوتیوب است. ان شالله که پیشرفت در اسن راه بدرقه راهشان شود. 

 

مقدمه و طرح مسئله

در سالهای اخیر سرگرمی در فضای مجازی دیداری شده است. کلمه ولاگ در جستجوهای گوگل جلوتر از کلمه بلاگ قرار دارد. ولاگرهای فارسی زبان چند سالی است که در حال رشد و کسب درآمد در یوتیوب هستند. «برای اینکه یک میکروسلبریتی بتواند کارش را با موفقیت پیش ببرد باید فارغ از شمار و وضعیت مخاطبانش، شخصیتی را ساخته و پرداخته کند که پیوسته حس اصالت، اندرکنش و شباهت به سلبریتی ها را به وجود آورد» (آبیدین, 1398). هویتی که ولاگرها از خودشان ارائه می کنند حتی اگر صد در صد راست باشد باز هم ایفای نقشی است جلوی دوربین. در این مقاله به  تحلیل ولاگرها با استفاده از نظریه «نمایش خود» می پردازم و کیفیت شهرت آنها را بررسی می کنم.

روش تحقیق

روش این مقاله، روش کتابخانه ای است همراه چند مطالعه موردی میکرو سلبریتی ها. در روش کتابخانه ای اطلاعات مرور می شود و سپس نقطه تمرکز پروژه ی پژوهشی تعیین می شود. در این مقاله ابتدا اطلاعات را بررسی خواهم کرد و سپس با استفاده از آنها به تحلیل و بررسی موردی ولاگرهای مشهور و پر درآمد یوتیوب می پردازم.

یوتیوب

یوتیوب پلتفرم اشتراک ویدئو است. در سال 2005 چاد هرلی[1]، استیون چن[2] و جاوید کریم[3] آن را ساختند و در اکتبر 2006 یک میلیارد و ششصد و پنجاه میلیون دلار به شرکت گوگل فروختند. هرچند برخی از شرکت‌های رسانه‌ای شماری از مطالب خود را از این طریق به عنوان برنامه با همکاری یوتیوب ارائه می دهند اما یوتیوب یک پلتفرم کاربرمحتواساز[4] است. یعنی بیشتر مطالب توسط افراد بارگذاری می‌شود. افرادی که در یوتیوب مشغول تولید محتوا هستند «یوتیوبر» خوانده می شوند و پس از پر کردن ساعت تماشای مورد نظر یوتیوب امکان این را دارند که از نمایش تبلیغات روی محتواهایشان کسب درآمد کنند. «با ابزارهای نوین دموکراسی ساز رسانه های دیجیتال، سلبریتی های جویای نام می توانند با عرضه‌ی خودشان به جماعت مختلف علاقه‌مند، توجه همگانی را به خودشان جلب کنند» (آبیدین, 1398) و البته از این راه پولدار شوند.

حسين نصيري در پایان نامه‌ی ارشد خود سه بازیگر اصلی در اکو سیستم یوتیوب تعریف می کند: بینندگان؛ سازندگان و تبلیغ‌دهندگان. انگیزه بینندگان معمولا سرگرمی است و پیوستن به یک جامعه ی تعاملی. سازندگان برای اشتراک گذاری خلاقیتشان به یوتیوب می پیوندند و تبلیغ دهندگان تبلیغات با آمار جمعیتی خاص را خریداری می کنند (نصیری, 1396).

وب دو

یوتیوب از نسل وب 2.0 محسوب می‌شود. «از این منظر مهمترین تغییری را که در فرآیند پیدایش رسانه های اجتماعی ایجاد شده، تبدیل ارتباطات عمودی به افقی است، یعنی به جای ارتباطات یکسویه، متمرکز و از بالا، ارتباطات تعاملی، گفت وگویی و افقی از پایین جایگزین شده است» (عقيلي, وحيد; قاسم زاده, مرتضي;, 1394 نقل شده در (نصیری, 1396)). «در وب یک کاربران به عنوان دریافت کنندگان منفعل مشاهده می‌شوند؛ فقط در حال مرور و به دست آوردن اطلاعات ارسال شده در وب. در مقابل در وب دو کاربران نه تنها مجاز به دسترسی و مصرف محتوای ارائه دهندگان هستند بلکه به عنوان تولید کننده‌ی دانش به طور فعال مشارکت می کنند (اندرسون, 2007 نقل شده در (جانگ, 2015)).

«اجازه دادن به هرکسی که آزادانه مقدار نامحدودی ویدئو را در یوتیوب بارگذاری کند؛ قدرت مدنی را نشان می‌دهد» (جانگ, 2015). «از سوی دیگر این ادعا در محیط جهانی پس از یازده سپتامبر، ضعیف به نظر می‌رسد که ارتباطات کامپیوتر واسط یک مزیت دموکراتیک خلق خواهند کرد. چون در این محیط همه نوع حقوق دموکراتیک قربانی جنگ با ترور می‌شود. در هم تنیده شدن تکنولوژی‌های ارتباطی در بافتار زندگی روزمره فرصت‌های بی‌سابقه‌ای برای نظارت سیاسی و نظارت بر مصرف‌کننده فراهم می‌کنند» (لستر, مارتین; و دیگران, 1399).

يوتيوب يك نوع رسانه اجتماعي حساب مي شود. «رسانه اجتماعی، رسانه ای است که برای تعامل و انتشار محتوا در محیط اینترنت از طریق تعامل اجتماعی طراحی شده، دسترسی‌پذیری بسیار بالایی دارد و از فنون انتشار مقیاس پذیر در آن استفاده شده است. انجمن های تبادل نظر، تابلوهای پیام، بلاگها و ویکی ها، از جمله انواع رسانه های اجتماعی هستند. رسانه اجتماعی ازفن آوری مبتنی بر وب، برای تبدیل و انتشار تک گویی های رسانه‌ای به گفتگوهای چندجانبه استفاده میکند» (نصیری, 1396).

«توجه کنیم که کاربران سیستم با عضویت در آن، دارای کانال مخصوص به خود میشوند که اکثرا هیچ ویدئویی در آن منتشر نمی کنند و در واقع صرفا به مشاهده ی ویدئوهای دیگران میپردازند. یوتوبر به افرادی که به صورت نظام مند و مشخص به تولید و انتشار ویدئو در این سیستم میپردازند اطلاق میشود» (نصیری, 1396). تحقیقات نیلسن (شرکت داده‌پرداز آمریکایی) نشان می دهد، در سایت های کاربرمحتوا ساز[5] با وجود امکان اشتراک محتوا برای همه، مشارکت کاربران به یک اندازه نیست. یعنی از قانون نابرابری مشارکت (90+9+1) پیروی می‌کند. 90 درصد افراد فعالیت اجتماعی رسانه‌ها را بدون هیچ تعاملی دنبال می‌کنند. 9 درصد کاربران تعامل کننده‌ی دائمی هستند. و فقط 1 درصد کاربران واقعی، فعال هستند و تولید محتوا می‌کنند (جانگ, 2015).

ولاگ

محتواهای خانگی آپلود شده در یوتیوب دسته بندی های مختلفی دارد: ولاگ، گیمینگ، سرکار گذاشتن[6]، جعبه گشایی و... ولاگ کلمه‌ای ساخته شده از ویدئو و بلاگ است. افرادی که ویدئوبلاگ می‌سازند تولیدکنندگان آماتوری هستند که تنها با نشستن جلوی دوربین و صحبت کردن و فیلم گرفتن از زندگی روزمره‌شان توجه مخاطب را جلب می كنند. «افرادی که به طور منظم ویدیوهایی را درباره یک موضوع خاص در مورد زندگی خود آپلود میکنند» (نصیری, 1396). درآمدزايي كاربران يوتيوب از تبليغات نيازي به ارتباط گرفتن مستقيم با تبليغ دهنده ندارد بنابراين كاري كه آنها بايد انجام بدهند اين است كه جالب باشند و مدت زمان تماشاي ويدئوهايشان را افزايش دهند. ولاگ محدوديتي براي موضوع ندارد و هر چيزي مي تواند موضوع ولاگ باشد.

ولاگر

ولاگرهايي كه به شهرت دست ميابند در دسته‌ی میکروسلبریتی ها قرار می گیرند. «سنفت این شکل از شهرت خواهی را میکروسلبریتی نام نهاد که در آن کاربران از تکنولوژی ها و پلتفرم های رسانه‌ای و اجرای نمایش برای به دست آوردن محبوبیت استفاده میکنند» (سنفت 2008 نقل شده در (آبیدین, 1398, ص. 33)). ولاگرها لحني غير رسمي دارند و تعامل با مخاطب از ويژگي هاي مهم آنهاست. «در حالی که سلبریتی های سنتی نوعی جدایی و فاصله گیری با مخاطب را در کار خود اعمال می کنند، میکروسلبریتی ها محبوبیت خود را بر پایه‌ی حس اتصال و پاسخ‌گویی اندرکنشی به مخاطبانشان استوار می کنند» (آبیدین, 1398).

 ولاگرها خودشان را در ولاگ هايشان بازنمايي ميكنند. آنها زندگي و شخصيتشان را «نمايش» مي دهند. آنها با تولید محتوای مداوم، خود برندسازی میکنند. آنها با دانشی که درباره‌ی کسب شهرت دارند می دانند باید از روش سنتی تولید سلبریتی در اقتباس های رسانه‌بنیاد تقلید کنند (آبیدین, 1398). «برای اینکه یک میکروسلبریتی بتواند کارش را با موفقیت به پایان ببرد باید فارغ از وضعیت مخاطبانش، شخصیتی را ساخته و پرداخته کند که پیوسته حس اصالت، اندرکنش و شباهت به سلبریتی ها را به وجود بیاورد» (آبیدین, 1398).

نظریه نمایش

نظریه‌نمایش استعاره‌ای است برای توصیف زندگی اجتماعی که هر یک از ما در آن نقش های متعددی را بازی میکنیم و برای هر مخاطبی یک نسخه متفاوت از خودمان را ارائه مي دهيم. ما وقتمان را براي ارائه‌ي اطلاعات به ديگران سپري نمي كنيم بلكه در حال نمايش دادن هستيم.  اين نظريه عمدتا در مورد ارتباطات روزمره و تلفني است؛ اما مي تواند براي تعامل و ارتباطات رسانه اي هم مورد استفاده قرار بگيرد. اين نظريه توسط اروينگ گافمن[7] ارائه شد. گافمن استدلال مي كند كه ويژگي نمايش‌گونه‌ي تعاملات روزمره، در تعاملات رسانه اي بازتوليد و تشديد مي شود. گفتگوهايي كه در برنامه اي راديويي يا تلويزيوني انجام ميگيرد قواعد نمايشي گفتگوهاي معمولي را بازتوليد ميكنند (مهدي زاده, 1389). او كتاب خودش «نمود خود در زندگي روزمره» را در سال 1956 نوشت اما مي توان از زاويه ديد اين نظريه به ولاگ هاي يوتيوب هم نگاه كرد. «جالب اين است كه در عصر اينترنت، ايده‌ي گافمن درباره ي معرفي خود به صورت رسانه اي شده و حاد آئيني، مجددا مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه تعاملات رسانه اي شده‌ي اينترنتي در وب سايت ها جايگزين تعاملات رودررو شده است؛ به جاي اينكه تشديد كننده ي آنها باشد» (لافي 2007 نقل شده در (مهدي زاده, 1389)). ولاگرها دوربين را روشن مي كنند و به جلوي صحنه مي آيند. مي دانند مخاطب در حال تماشاي آنهاست بنابراين تلاش مي كنند با نقشي كه بازي مي كنند برداشت مخاطب از خودشان را كنترل كنند و آنها را به خودشان علاقه مند نگه دارند تا مدت زمان بيش تري ويدئوهايشان تماشا شود. ايجاد اثر خوشايند؛ مخاطب به نحوي خطاب قرار مي گيرد كه احساس كند با او شخصا صحبت ميشود يا جزء مخاطبين اصلي است؛ نوعي توهم ارتباط و صميميت. «در حالت عادي وقتي فردي مطلبي را بيان مي كند، آنها را از جانب خود به صورت يك اظهار نظر متهورانه در مورد حقايق نمي گويد. بلكه آنها را بازگو مي كند. او يك سري از وقايع مشخص را براي درگير كردن مخاطب مرور مي كند» (گافمن 1974 نقل شده در( ليتل جان 1384 نقل شده در (مهدي زاده, 1389))).

كيفيت‌های شهرت اينترنتی

شهرت اینترنتی محصول نمایش عامدانه توسط یک هستنده است. یا محصول درک شدن شهرت هستنده توسط مخاطب به صورت غیرعامدانه. جامعه شناس فرانسوی پیر بوردیو چارچوبی برای فهم شکل های سرمایه آفرید. کریستال آبیدین در کتاب سلبریتی اینترنتی کیفیت های شهرت اینترنتی را دسته بندی می کند و هر کدام را با یک شکل خاص از سرمایه متناظر می داند. در ادامه به مرور دسته بندی آبیدین می پردازیم و می بینیم شخصیت های مختلف چگونه به دلیل خاص بودن، عجیب و غریب بودن، استثنایی بودن و معمولی بودن برای خود شهرت جمع می کنند. کیفیت های شهرت اینترنتی جدا جدا نیستند و ممکن است ترکیبی از آنها یک میکرو سلبریتی را بسازد (آبیدین, 1398).

خاص بودن

«فریبنده سازی و شادانه سازی کردار ها و توانایی هایی که این قدر در دسترسی خاص و در رخداد کمیاب اند که مردم عادی نمیتوانند بدون صرف سرمایه اقتصادی زیاد آن را تجربه کنند» (آبیدین, 1398). به عنوان مثال بلاگرهایی که از تجربه ی خرید در سفرهای خارجی شان فیلم می گیرند.

عجیب و غریب بودن

این شکل از شهرت اینترنتی با تفاوت افراد در سرمایه های فرهنگی به دست می آید. «سرمایه فرهنگی به دارایی های تن یافته، عینیت یافته یا نهادی شده‌ای اشاره دارد که به وسیله ی کاشت کیفیت های ارزش یافته شخصی، چیز ها، مدارک یا کیفیت های مادی جذاب انباشته شده اند» (پیر بوردیو 1986 نقل شده در (آبیدین, 1398)). شهرتی که دور از  منطقه ی امن ما باشد و بر اساس نا آشنایی شکل بگیرد. البته این عجیب و غریب بودن سلبریتی و میزان آن برای  بیننده بستگی به مقوله های هویتی بیننده دارد. هرچه شکاف فرهنگی میان این دو بیشتر باشد سلبریتی بیش تر عجیب و غریب می نماید. این تا حد زیادی به تقاطع میان میکروسلبریتی و مخاطب بستگی دارد (آبیدین, 1398). مثلا ایرج ملکی یک سلبریتی اینترنتی است که به خاطر بی کیفیتی فیلم هایش به شهرت اینترنتی دست پیدا کرد. برای مردم این حجم از بی استعدادی و به روی خود نیاوردن ایرج ملکی عجیب بود. نحوه تعامل او با مخاطب بعد از شهرت، شمرده شمرده جوک های بی مزه تعریف کردن باز هم عجیب و غریب است بنابراین بینندگان بیش تری به این حماقت می پیوندند و او را دنبال می کنند. شکاف فرهنگی او با مخاطبانش اینجاست که بینندگان واکنش طبیعی انسان به مسخره شدن توسط مردم را چیز دیگری می دانند ولی ایرج ملکی از اینکه مردم او را شناخته اند خوشحال است. اجازه می دهد مسخره اش کنند و به خاطر استقبال مردمی باز هم فیلم بی کیفیت می سازد.

استثنایی بودن

استثناگرایی به سرمایه فنی نیاز دارد. بوردیو سرمایه فنی را مستقل تعریف نمی کند ولی آن را ترکیبی از سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تعریف می کند. استثناگرایی بر توانایی های نامعمول، کیفیت های حیرت آور یا مهارت های تخصصی یک شخص تاکید دارد. اقتصاد توجه اینترنت از مجموعه‌های مهارتی مختلف معمولی و نخبه استقبال می کند (آبیدین, 1398).

معمولی بودن

«اصطلاح معمولی به معنای این نیسن که محتوای ارائه شده عادی، معمولی یا بازنمایی کننده‌ی جمعیت به صورت کلی است؛ بلکه فقط بیان می‌کند این آدم ها متخصص یا سلبریتی نیستند ولی زمینه هایی فراهم شده تا آنها به شهرت برسند» (گریند استاف 2002 نقل شده در (آبیدین, 1398)). شهرت اینترنتی معمولی با عرضه واقعی و هوشمندانه و پیوسته ی جنبه های معمولی و پیش پا افتاده ی زندگی روزمره، یک رابطه اجتماعی پایدار می سازد استوار بر جماعت و اعتماد. این باعث ایجاد شدن یک سرمایه ی اجتماعی می شود. سرمایه ی اجتماعی به دارایی هایی اشاره دارد که به وسیله ی عضویت در گروه ها، از شبکه ی روابط میان مردم، سازمان ها و نهاد ها به دست می آید(پیر بوردیو 1986 نقل شده در (آبیدین, 1398)). تعامل همیشگی سلبریتی های معمولی با مخاطبانشان، باعث می شود صفحات مجازی آن ها به مثابه فضای شبکه ای برای بینندگان هم‌فکر عمل کند. تا در این خانه جمع شوند و درباره‌ی مسائل روز آشنا شوند (آبیدین, 1398). مثلا وقتی خانم ها زیر پست اینستاگرام صبا صفری در مورد حاملگی و به دنیا آوردن بچه بحث می کنند.

ولاگرهای ایرانی یوتیوب

یوتیوب سال هشتاد و هشت در ایران فیلتر شد؛ هنوز هم فیلتر است اما به نظر می رسد بعد از فیلترینگ تلگرام و افزایش استفاده از فیلتر شکن در ایران، کاربران ایرانی آن افزایش پیدا کرده اند. بسیاری از ولاگر های پربازدید و پردرآمد فارسی زبان هم نهایتا از سه سال پیش کار خود را آغاز کرده اند. این می تواند هم به فراگیری فیلتر شکن ها مرتبط باشد و هم به تغییرات اخیر اینترنت و تصویری شدن مصروفات مجازی.

ولاگرهای ایرانی یوتیوب معمولا مهاجر هستند و ایران زندگی نمی کنند. این به آنها کمک می کند که هر محتوایی را بتوانند منتشر کنند و مورد پیگرد قانونی دولت ایران قرار نگیرند. از طرف دیگر به خاطر شرایط تحریمی ایرانی های داخل ایران نمی توانند حساب بانکی خود را به یوتیوب متصل کنند و مستقیما کسب درآمد داشته باشند؛ بنابراین انگیزه کمتری برای یوتیوبر شدن دارند و این میدان یوتیوب فارسی را برای مهاجران ایرانی باز می کند.

به خاطر فیلترینگ یوتیوب، این ولاگرها رقم زیادی سابسکرایبر ندارند و ویدئوهای پربازدیدشان نتوانسته رکورد یک میلیون بازدید را بشکند. اما دیده می شوند. آنها که حضور مجازی شان را به اینستاگرام هم گسترش داده اند؛ معمولا در آنجا چند برابر سابسکرایبر های کانال یوتیوبشان فالوور دارند. در حالی که هیچ محتوای جدیدی جز خبر آپلود ویدئوها یا پشت صحنه ارائه نمی دهند و در اینستاگرام به یوتیوبر بودن معروف اند. گاهی هم ویدئو آنان توسط کاربران دیگر در آپارات بازنشر می شود.

در سال 2015 فدریکا ریا سی و شش کانال ژانر زیبایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و شش فاکتور برای موفقیت در جلب توجه مخاطبین پیدا کرد: یک)طبیعی بودندر مقابل دوربین دو)شفافیت و صداقت سه)تجربه‌ی مشترک با مخاطب چهار)تعامل اجتماعی با بینندگان پنج)پرسونال برندینگ شش)منافع مشترک با مخاطب (وب 2 چه فاکتورهایی باعث موفقیت یک کانال یوتیوب بر روی اینترنت می شود؟ 2015 نقل شده در (نصیری, 1396))

مطالعه‌ی موردی

در ادامه‌ی این مقاله به معرفی چند ولاگر پردرآمد ایرانی می پردازیم و تحلیلشان می کنیم.

Mia Plays

میا کانالش را با ویدئوهای گیمینگ آغاز کرد. در ادامه ویدئوهای آنباکسینگ، ری‌اکشن، چالش خنده دار و ولاگ ساخت. او و دوست پسرش جلوی دوربین می نشینند و از خودشان در حال بازی، ری اکشن و یا انجام یک چالش فیلم میگیرند. کانال او 75هزار سابسکرایبر دارد و حدود پنجاه میلیون بازدید کلی. او گاهی جلوی دوربین می نشیند و در مورد احساساتش درد و دل می کند. یا از آماده شدن خود برای بیرون رفتن و خرید کردن فیلم می گیرد. براساس نظریه گافمن او فقط اطلاعات نمی دهد او نمایشی اجرا می کند تا مخاطب بیش تر با او هم‌ذات پنداری کند. شهرت او احتمالا از جنس خاص بودگی و معمولی بودگی است. او در بخش «درباره» کانالش نوشته است: «سلام من میا هستم و هر هفته ویدئوهای جدید درست میکنم درباره‌ی بازی ها، ولاگ صحبت و چالش ها» او هرهفته محتوای جدید تولید می کند این ویژگی‌ای است که کانال او را تعریف می کند. پربازدید ترین ویدئو کانال میا «خنده دار ترین تیک تاک های ایرانی»، یک ویدئو ری‌اکشن است و تقریبا هشتصدهزار بازدید دارد.

Ali broks

علی بروکس پسری با لهجه شیرازی است که در آلمان زندگی می‌کند و از اتفاقات زندگی‌اش ولاگ میسازد. پربازدید ترین ویدئو او «زندگی کردن تو اروپا چجوریه (آلمان، برلین)» توضیحات اوست در مورد جنبه های مختلف زندگی در آلمان که در یک مرکز تفریحاتی ضبط شده است. او هم هیچ استعداد یا کاری برای ارائه ندارد شهرتش به خاطر ارائه جزئیات زندگیش به صورت دائمی و انتخاب عنوان های جذاب برای آن است. 57 هزار سابسکرایبر دارد و حدود هفده میلیون بازدید کلی.

Khotan

ختن در ترکیه زندگی می کند. بیشتر ولاگ هایی که می سازد ری‌اکشن و چالش خنده دار(مثل گریم هالووین یا برقرار کردن تله پاتی با دوست پسرش) است. پر بازدید ترین ویدئو او یک ویدئو ری‌اکشن است که حدود سیصدهزار بازدید گرفته. ویدئو های ری اکشن یکی از مصداق های بارز نظریه نمایش گافمن هستند. ختن جلوی دوربین می نشیند و به صفحه مانیتور نگاه میکند. هم زمان کلیپ برای مخاطب هم نمایش داده میشود. ما چهره ختن را در حال دیدن آن کلیپ نگاه می کنیم و بعد از اتمام نکته هایی که او در مورد کلیپ میگوید را می شنویم انگار که واقعا باهم کلیپ را دیده ایم و داریم در موردش با هم صحبت می کنیم. جلوی صحنه نمایش ویدئو ختن است که به کلیپ ها واکنش نشان میدهد. پشت صحنه هم زمانی است که او برای پیدا کردن کلیپ ها صرف کرده یا آهنگ ها و کلیپ هایی که در تدوین برای واکنش به خودش اضافه کرده. او همیشه از مخاطبانش درخواست میکند که عبارتی را کامنت کنند؛ مثلا در حمایت از او در مقابل دوست پسرش. و بعد کامنت های خیلی جالب را لایک می کند. شهرت ختن هم معمولی است و فقط به دلیل تعامل دائم با مخاطبین ایجاد شده است.

 

منابع

حسین نصیری. (1396). ویژگیهای مشترک کانالهای تلوزیونی موفق کاربرساخته.

سان هی جانگ. (2015). من یک یوتیوبر هستم.

سيد محمد مهدي زاده. (1389). نظريه هاي رسانه انديشه هاي رايج و ديدگاه هاي انتقادي. همشهري.

کریستال آبیدین. (1398). سلبریتی اینترنتی. سوره مهر.

لستر, مارتین; و دیگران. (1399). رسانه‌های نوین: درآمدی انتقادی. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

 



[1] Chad Hurley

[2]  Steven Chen

[3] Jawed Karim

[4] User Generated Content

[5] UGC(User Generated Content)

[6] prank

[7] Erving Goffman


نوشته شده توسط زد میم در 19 / 11 / 1399

و ساعت 1:33


مطالعه‌ی روابط فرااجتماعی میان هواداران و سلبریتی‌ها

 باسمه تعالی

این متن، مقاله یکی از دوستانم زینب طاهری است که به رابطه فرا اجتماعی میان سلبریتی ها و هواداران میپردازد. چیزی که در امروزه غیر قابل ملموس اما بسیار مشهود است. امیدوارم که از خواندن این مطلب لذت ببرید. 

مقدمه و طرح مسئله

حدود هشتاد سال از ورود سینما و شصت سال از ورود تلویزیون به ایران می‌گذرد. مخاطب امروزی قاعدتاً باید به ترفندها و پیچیدگی‌های این صنایع رسانه‌ای وارد باشد. همین طور هم هست. اما گاهی ذهن آشنا به پیچیدگی هم ممکن است دچار خطا شود. هواداری باشد که شخصیت بازیگر محبوبش را با نقش‌هایی که بازی کرده یکی کند. یا چون سال‌هاست او را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کند و مصاحبه‌ای نیست که از دست داده باشد احساس کند که او را به خوبی دوستان نزدیکش می‌شناسد. این احساس یک‌طرفه‌ی صمیمیتِ از دور «رابطه‌ی فرا اجتماعی» نام دارد. مفهوم رابطه‌ی فرااجتماعی را برای اولین بار ریچارد وول و دونالد هورتون سال 1956 در مقاله‌ی «ارتباط جمعی و تعامل فرااجتماعی: مشاهده‌ی صمیمیت از راه دور» به کار بستند.

در سال 1956 خبری از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی نبوده و طبیعی است که این رابطه‌ی فرااجتماعی منحصر به مطبوعات و تلویزیون، و پرسوناهای ارائه شده در این رسانه‌ها میشده است. به نظر می‌رسد امروزه با وجود اینترنت رابطه فرااجتماعی میتواند با هرکسی که پرسونایی برای ارائه در شبکه‌های اجتماعی داشته باشد اتفاق بیوفتد. در این مقاله به طور کلی رابطه‌ی فرااجتماعی هواداران با افراد مشهور محل بحث است.

رابطه فرااجتماعی

مطالعه هورتون و وول در میانه‌ی دهه پنجاه میلادی انجام شد. زمانی که تلویزیون جای خود را در بیشتر خانه‌ها باز کرده بود. «تلویزیون توهم رابطه چهره به چهره ایجاد کرد» (Horton & Wohl, 1956). مجري چنان به مخاطب سلام مي‌دهد و با دوربين گفتگو مي‌كند انگار واقعا روبه‌روي مخاطبان ايستاده است. اين توهم ارتباط واقعي و چهره به چهره، انباشته و منجر به توهمي ديگر مي‌شود؛ توهم شناخت، آشنایی و در انتها صمیمیت.

مصرف‌کنندگان هرگز آنها را ملاقات نکرده‌اند و نخواهند کرد. جز اطلاعات رسانش‌شده و شایعات چیزی از زندگیشان نمی‌دانند. حتی وقتی آشکارا هوادار و علاقه‌مند هم نیستند این احساس اگر شده با اجبار (از طریق استفاده از رسانه یا معاشرت با دیگران) ایجاد می شود. احساس اینکه آنها را می شناسند. راه فراری از رسانه‌ها و مشاهیر نیست. چه بخواهیم چه نه از رسانه‌ها استفاده می‌کنیم؛ همه ما به درجات مختلفی هوادار هستیم. هواداران را میتوان در پنج گروه طبقه بندی کرد. گروه اول: هواداران تجاهل‌گرا، بی‌میل اما آگاه از چهره‌های مشهور؛ گروه دوم: هوادارانی که کم‌تر پرستش می‌کنند اما در مورد چهره‌های مشهور می‌خوانند. آنها را می بینند و در مورد آنها صحبت می‌کنند؛ گروه سوم: کسانی که چهره‌ها را به عنوان شخصیت اجتماعی سرگرم‌کننده دنبال می‌کنند؛ گروه چهارم: کسانی که احساسات شدیدتر شخصی در مورد چهره‌ها از خود نشان می‌دهند؛ و در آخر گروه پنجم: پرستندگان افراطی که با چهره‌های مشهور بیش‌همذات‌پنداری می‌کنند و در حد بیماری رفتار عاشقانه دارند. تعامل فرااجتماعی در هر سطحی از این طیف که انجام گیرد، رابطه‌ا‌ی یک طرفه است؛ اما این نکته اثر آن را بر هواداری که ممکن است این رابطه را به صورت اصیل تجربه کند، کم نمی کند (کشمور, 1397).

پرسونا

«افراد مشهور به صورت حاضر و آماده جلوی چشم ما نیستند ما آنها را از مطالب دو بعدی که روی پرده ارائه میشود خلق میکنیم و در این فرایند چنان واقعی میشوند که احساس می‌کنیم در موردشان چیزی میدانیم» (کشمور, 1397, ص. 107). چهره مشهور تلویزیونی ممکن است هیچ‌گاه هوادار را ملاقات نکند و نشناسد. اصلاً از وجود چنین فردی در خیل هوادارانش مطلع نشود؛ اما طوری عمل می‌کند و پرسونایش را نمایش می‌دهد انگار این یک رابطه واقعی است. این توهم به ذهن مخاطب راه پیدا می کند و نسبت به او احساس صمیمیت می کند. ما هیچ‌گاه با خود واقعی این افراد روبه‌رو نیستیم بلکه با چهره اجتماعی نمایشی‌ای طرف هستیم که او به بیرون ارائه می‌کند.

پرسونا شخصیت تیپیکال و ذاتی صحنه های اجتماعی است که در رادیو و تلویزیون ارائه می شود. احساس صمیمیت و آشنایی با او به خاطر استفاده اش از زبان و لحنی خودمانی است. نکته جالب در باره ی چنین پرسوناهایی این است که مردم می توانند با چنین شخصیتی که در واقع غریبه است، ادعا کرده و به صمیمیت برسند. مردم پرسونا را دقیقا به همان روشی که دوستان خود را می شناسند شناخته اند: از طریق مشاهده‌ی مستقیم و تفسیر ظاهر، حرکات، رفتار، صدا و... در واقع یک طراحی غیر رسمی از مخاطبان دعوت می کند که تمام این ارزیابی ها را انجام دهند. پس از آن صمیمیت شکل می گیرد. او ممکن است پرسونای شخص مشهور را به عنوان یک دوست، مشاور، معشوقه یا الگو در نظر بگیرد (Horton & Wohl, 1956).

شخصیت واقعی افراد هیچ‌گاه به طور کامل قابل رسانش نیست. حتی اگر قابل رسانش هم بود چیز جذابی از آب در نمی‌آمد. شاید اگر با خود واقعی این افراد ملاقات میکردیم عاشقشان نمی‌شدیم. هنر ساخت شخصیت نمایشی که همگان با او رابطه‌ی فرااجتماعی برقرار کنند همین است. این پرسونا چه با هدف چه بدون هدف توسط شخص مشهور و یا کارورزان رسانه‌ایش ساخته میشود. شخصیت نمایشی در رسانه‌های ارتباط جمعی و یا امروزه در شبکه‌های اجتماعی به نمایش در می‌آید. ترفندهایی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت مخاطب را به تعامل فرااجتماعی با پرسونا (و نه شخصیت واقعی) دعوت می‌کند. «سلبریتی ها به عنوان اموری واقعی وجود ندارند بلکه آنها به وسیله ی کردارهای راهبردی، اغلب با کمک تخصص هایی از صنعت رسانه های سنتی برساخته می شوند» (آبیدین, 1398, ص. 29).

رابطه‌ی پرسونا و مخاطب یک طرفه است و امکان دوطرفه بودن وجود ندارد. تقریبا تمام زحمت ایجاد یک تقلید باورپذیر از صمیمیت بر عهده‌ی پرسونا و نمایش اوست. شخصیت نمایشی اگرچه ساختگی و نفوذ توهم است اما هیچ خیالی و رویایی نیست. عملکرد او در یک عمل عینی قابل درک است که در آن بیننده تخیل میکند اما تصور نه (Horton & Wohl, 1956). شخصیت نمایشی خیالی نیست یعنی از صفر ساخته نمی شود. پرسونا نمایش ابعادی است که لازم است مخاطب ببیند. «تکنیک استاندارد این نیست که زندگی خصوصی را کاملا پنهان کند. زیرا علاقه‌ی مخاطب را نمی‌‌توان نادیده گرفت. بلکه ایجاد نمایی قابل قبول از زندگی خصوصی مطلوب است. یک تصویر خصوصی کم و بیش ساختگی از زندگی در پشت تصویر عمومی ساختگی» (Horton & Wohl, 1956)

ایجاد توهم صمیمیت

«هم سلبریتی های سنتی و هم سلبریتی های معمولی در برنامه های گفتگو و تلویزیون واقع‌نما نوعی قدرت فریبنده دارند که توجه و علاقه ی مخاطب را، دست کم در یک دوره‌ی زمانی جلب می کنند. آشکار است که روابطی میان سلبریتی ها و مخاطبان پرورده می شود» (آبیدین, 1398, ص. 29 30). روابط فرااجتماعی خود به خود رخ نداده است و تکنیک های رسانه ای باعث ایجاد این توهم از صمیمیت شده اند. برای مثال «ایده‌ی دوربین سوبژکتیو به سادگی دوربین را به چشمان مخاطب تبدیل می‌کند و میتواند توهم روابط چهره به چهره را ایجاد کند» (Horton & Wohl, 1956).

رسانه‌های ارتباط جمعی فایل این توهم را در ذهن مخاطبان باز کردند و حالا شبکه‌های اجتماعی توهم صمیمیت را شدیداً تقویت می‌کنند. اما صرف دیدن شخص مشهور در برنامه تلویزیونی و در شبکه‌های اجتماعی، رابطه فرااجتماعی ایجاد نمی کند. پرسونا با به کارگیری چند استراتژی جزئی، مخاطب را دعوت می‌کند به این توهم از صمیمیت.

پرسونا به جز ایجاد لحن و سخنرانی مناسب، سعی می کند مرزی که باعث تقسیم او و نمایشش می شود را محو کند و همچنین سعی می کند یک رابطه ی مداوم ارائه دهد  تا در زندگی روزمره ادغام شود. ارتباط مستمر سابقه ای در ذهن مخاطب ایجاد می کند. تجمع تجارب قبلی معنای دیگر به عملکرد فعلی می دهد. هواخواهان به این باور می رسند که شخصیت او را نزدیک تر و عمیق تر از دیگران می شناسند (Horton & Wohl, 1956).

زمانی که مجری برنامه تلویزیونی یا مهمان مشهور او، خشک و رسمی صحبت نمی‌کنند باعث می‌شوند مخاطبانی که کاملا غریبه هستند خودشان را در آن جمع احساس کنند. مداومت هم عنصر کلیدی رابطه فرااجتماعی است. با این کار کم کم قلّاب پرسونا گیر میکند و مخاطب را به توهمی از احساس صمیمیت می کشاند. با او ارتباط مستمر مي گيرد.مخاطب نيز پرسونا را دنبال مي كند. سال ها با او زندگي كرده و خاطره دارد. اين باعث مي شود فكر كند شخص مشهور را به خوبي مي شناسد و صميمي است. پرسونا در تمام این‌ مدت تلاش می‌کند با ایجاد اثر خوشایند در مخاطب، قلابش رها نشود و بخواهد او را بیش‌تر بشناسد و بتواند ادامه‌ی گفتگویش را پیش‌بینی کند. اثر انباشی سال‌ها هواداری باعث میشود احساس صمیمیت بیش‌تری داشته باشد.

تقویت در شبکه‌های اجتماعی

«با توجه به صمیمیت طولانی مدت روابط فرااجتماعی با پرسونا همراه با تضمین اینکه فراتر از توهم، یک فرد واقعی وجود دارد. جای تعجب ندارد که بسیاری از مخاطبان ناراضی شده و سعی در ارتباط واقعی با او دارند» (Horton & Wohl, 1956). در روزگار رسانه‌های نوین از این مطلب می‌توان دو برداشت داشت. برداشت اول ارتباط حضوری ‌است و صحبت کردن، عکس و یادگاری خواستن و مزاحمت‌هایی که بی‌دلیل افراد مشهور از آن می‌نالند. هواداران بیماری که آدرس خانه شخص را پیدا می‌کنند. خودشان یا نامه و هدیه‌شان را به در خانه فرد مشهور می‌رسانند. (هر چه قدر هم که این مزاحمت‌ها آزارنده باشد افراد مشهور نباید شکایتی بکنند. این قطار بی‌ترمزی است که خودشان به راهش انداخته‌اند. نمی شود حسن‌های شهرت را بخواهند و عیب‌هایش را نه) برداشت دومی که از این عبارات مقاله‌ی هورتون و وول در این زمانه می‌توان داشت در ارتباط بودن در رسانه‌های اجتماعی است. پرستندگان افراطی افراد مشهور، کلماتی را هم که به دست او تایپ شده باشد مقدس می‌دانند. هنوز هم این رابطه غیرواقعی و متوهمانه است اما تصویر لایو شخص مشهور، توهم را چنان عمیق دامن می‌زند که مخاطب به واقعی بودن این شناخت و ارتباط مجازی باور پیدا می‌کند.

صرف حضور در شبکه‌های اجتماعی کافی نیست. در این مدیوم هم پرسونا باید استراتژی های تقلید از گفتگو در گردهمایی غیررسمی را رعایت کند. چه بسا که امکان تعامل دوطرفه در این پلتفرم‌ها فراهم است. امکانی که رابطه‌ی فرااجتماعی تا پیش از این نداشت. پرسونا فقط تظاهر می‌کرد که تعاملی شبیه تعامل دوطرفه وجود دارد. اکنون باید همانند یک دوست به هواداران پاسخ دهد. «سلبریتی هایی که در رسانه های اجتماعی به ]هوادارانشان[ پاسخ می‌دهند و با آنها حرف می‌زنند مردم را به این تصور هدایت می‌کنند که انگار در حلقه‌ای از دوستان هم‌تایشان نشسته‌اند. حتی اگر شانس دریافت دایرکت از یک سلبریتی بسیار کم باشد، امکان این امر به هواداران احساس صمیمیت می‌دهد.» (CHUNG, 2017).

«گفتگوی شخصی و خصوصی با مخاطب باعث می‌شود، بیشتر پاسخ/واکنش را پیش‌بینی کند. در نتیجه شخصیت‌های رسانه‌ای به راحتی می توانند روابط فرااجتماعی ایجاد کنند. خودافشایی توسط افراد مشهور، احساس حضور اجتماعی آنها را افزایش می‌دهد. در نتیجه روابط فرااجتماعی با آنها افزایش می یابد» (کیم و سانگ,2016 نقل شده در (CHUNG, 2017)).

سلبریتی‌ها به طور مداوم در شبکه‌های اجتماعی خودافشایی می‌کنند و هوادارانشان را بیش تر در این توهم غرق میکنند که واقعا آنها را می شناسند. هر چه تعامل و اندرکنش با هوادارانشان در صفحات مجازی بیش تر باشد تعاملات فرا اجتماعی با آنها افزایش پیدا می کند.

نتیجه‌گیری

رابطه ي فرااجتماعي توهمي است از احساس صميميت كه ميان هواداران و سلبريتي ايجاد مي شود. نكته اينجاست كه هوادار هيچگاه سلبريتي را حضورا ملاقات نكرده؛ اما چون رسانه به خوبي قواعد يك ملاقات غيررسمي را تقليد مي كند، مخاطب هم باور مي كند كه سلبريتي را مي شناسد. رابطه‌ي فرااجتماعي به خاطر تكنيك هاي رسانه‌اي تقليد از گردهمايي غير رسمي و حضوري و همين‌طور مداومت در خودافشايي و دادن اطلاعات و برقراري ارتباط با مخاطب ايجاد مي شود. در واقع اينها باعث انباشت اطلاعات و ايجاد توهم صميميت در هوادار خواهند شد.

مفهوم رابطه ي فرااجتماعي را نخستين بار هورتون و وول براي پرسوناي مجري هاي تلويزيون و رابطه‌اي كه مردم با آنها برقرار مي كردند به كار بستند. تلويزيون اولين رسانه اي بود كه توهم ارتباط چهره به چهره ايجاد كرد و قواعد يك گردهمايي غير رسمي و حضوري را تقليد كرد. اكنون رسانه هاي نوين با امكاناتي كه دارد به صورت ويژه‌اي به رابطه‌ي فرااجتماعي كمك مي كنند. در تلويزيون مجري از دوربين سوالي مي پرسيد و منتظر پاسخ مخاطب نمي ماند چون تلويزيون اين ظرفيت را نداشت اكنون در رسانه هاي نوين هوادار ميتواند به شخص مشهور بازخورد دهد و حتي بازخوردِ بازخوردش را دريافت كند. اين توهم را به سطح عميق تري مي برد. توهم تعاملي كه به هيچ وجه واقعي نيست.

منابع

کریستال آبیدین. (1398). سلبریتی اینترنتی. سوره مهر.

کشمور, ا. (1397). فرهنگ شهرت. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

 CHUNG, S. (2017, April 1). Fostering parasocial relationships with celebrities on social. Psychology and Marketing, 34(4), pp. 481-495.

Horton & Wohl. (1956). Mass Communication and Parasocial Interaction: Observations on Intimacy at a Distance. Psychiatry, pp. 215-229.

 


نوشته شده توسط زد میم در 19 / 11 / 1399

و ساعت 1:17


بسم الله الرحمان الرحیم

                 

 


نوشته شده توسط زد میم در 6 / 10 / 1398

و ساعت 9:27



صفحه قبل 1 صفحه بعد

.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by f.zahra.m ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.





زد میم



















»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 34150
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 40
تعداد آنلاین : 1

Alternative content